وصیت کرده ام بعد از مرگم ؛ همراه من دوتا فنجان چای هم دفن کنند!!
شاید صحبت های من با خدا به درازا کشید به هر حال دلخوریها کم نیست از بندگانش،
همانهایی که بی اجازه وارد شدند، خودخواهانه قضاوت کردند، بی مقدمه شکستند و بی خداحافظی رفتند!
بهشت جای دیگری نیست.
بهشت اول :
آغوش مادریست که با تمام وجود ، بغلت کرد و شیرت داد
بهشت دوم :
دستان پدریست که برای راه رفتنت ، با تو کودکی کرد
بهشت سوم :
خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت ، تمام اسباب بازی هایش را به تو داد
بهشت چهارم :
معلمی بود که برای ندانستنت با تمام بزرگیش هم سنت شد تا یاد بگیری
بهشت پنچم :
آغوشی بود که هرگز در آغوشش نگرفتی
بهشت ششم :
دوستی است که روز ازدواجت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه می کند.
آری بهشت همین حوالیست، مادرت را بنگر، پدرت را ببین
خواهر یا برادرت را حس کن، دوستت را به یاد آور ...
عشقت را از خاطرت بگذران، "نگرانم برایت "
یک وقت دیر نشود برای بهشت رفتنت بهشت را با همه قلبت حس کن ، همین نزدیک است.
شاید همین الان از کنارت گذشت.
شبتون پراز آرامش درونی.
نظرات شما عزیزان: